تحلیل منطقی در راسل، ویتگنشتاین (متقدم) و کواین

thesis
abstract

از زمانی که بذرهای اولیه نهضت تحلیلی افشانده شد تا ظهور شاخه های مختلف این نهضت، بنیانگذاران و آغازگران این مکتب بیش از هر چیز به تحلیل منطقی نظر دارند. تحلیلی با تکیه بر ابزار خاص خود منطق. بنیانگذار تحلیل منطقی را می توان از یک نظر گوتلوب فرگه دانست، و از نگاهی دیگر راسل. این هر دو در پی انتقاد بر زبان به تحلیل منطقی به عنوان ابزاری در جهت وضوح بخشی و آسان سازی زبان می نگرند. رویکرد فرگه را می توان در این راستا رویکردی اکیداً صوری دانست. راسل در مقابل با تکیه بر تحلیل منطقی رویکردی خاص نسبت به اسم خاص برگزید که حاصل آن نظریه وصفهای او بود.او وظیفه فلسفه را تحلیل منطقی می داند و مهمترین بخش از فلسفه را نقد و روشن کردن مفاهیمی می داند که عادت کرده ایم آنها را بدون نقد وسنجش گری بنیادی تلقی کنیم. ادامه دهنده این جریان لودویک ویتگنشتاین است. او با تکیه بر رهیافت گزین گویانه و متکی به مثال خود به گزاره به مثابه یک تصویر می نگرد. نظریه تصویری او بیان کننده این برنهاد است که نحوه اتصال زبان به واقعیت از طریق گزاره هایی است که تصویر گرند. او نیز همچون راسل وظیفه فلسفه را وضوح بخشی به گزاره ها می داند. اندیشه های ویتگنشتاین مورد توجه حلقه وین (1926-1934) افرادی چون کارناپ، رایشن باخ، ایر، و بعدها تارسکی و گودل که البته هر دو معطوف به همین حلقه بودند قرار می گیرد. در سیر این حرکت حلقه انتهایی کواین است. او با تکیه بر نظریه وصف های راسل، ارجاع در زبان نمادگذاری شده یا بروزن زبان او نظام بندی شده را تنها در متغیرهای پای بند قرار می دهد. رشته وحدت بخش میان این هر سه تکیه بر روش تحلیلی منطقی است. تحلیل منطقی منهای اختلافات و تمایزاتی که وجود دارد بحث از نقد و وارسی است، نقد و وارسی زبان با تکیه بر ابزار خاص خود: منطق.

First 15 pages

Signup for downloading 15 first pages

Already have an account?login

similar resources

اتمیسم منطقی ویتگنشتاین و راسل

اتمیسم منطقی, نظریه ای درباره ی رابطه زبان وجهان است, که از نظر هر دو ویتگنشتاین و راسل, ما می توانیم از طریق تحلیل به گزاره هایی دست یابیم که به واسطه ی آنها بتوانیم جهان را به طور کامل توصیف کنیم. این گزاره ها در ترکیب با یکدیگر, گزاره های مرکبی را می سازند که در نهایت, مشابه گزاره های روزمره ی ما خواهند بود. هر دو ی آنها, نظریه شان الزاماتی هستی شناختی دارد که بر اساس نظریه شان درباره ی معنا...

15 صفحه اول

نسبت زبان و واقعیت نزد راسل و ویتگنشتاین متقدم

راسل و ویتگنشتاین به عنوان نمایندگان نخستین فلسفه تحلیلی، علاقه زیادی به زبان و پژوهشهای زبانی دارند. هر دو به عنوان یک اتمیست منطقی علاقمند به پژوهش درباب رابطه زبان و واقعیت هستند. ولی باید توجه کرد که نحوه ترسیم رابطه زبان و واقعیت نزد آن دو ، تا حدودی ، با هم فرق می کند. عوامل زیادی در این امر موثر هستند که از مهمترین آنها می توان به نگاه متفاوت آنها به منطق اشاره نمود. جالب توجه است که نتی...

15 صفحه اول

دین باوری ویتگنشتاین متقدم

ویتگنشتاین یکی از مهم‌ترین فیلسوفان قرن بیستم است که آرا و نظرات وی در هر دو دور? مختلف فکری او در مسایل متعدد از جمله دین تأثیرگذار بوده است. تفکر وی دربار? دین در فلسفه نخستش در رساله منطقی ـ فلسفی انعکاس یافته است. او با طرح نظریه تصویری معنا و تمایز میان گزاره‌های با معنا و بی معنا سعی کرده است که گزاره‌های دینی را جزو گزاره‌هایی بداند که معنای متعارف ندارند. به اعتقاد ایشان دربار? چنین گزا...

full text

دین در فلسفۀ ویتگنشتاین متقدم

لودیک یوزف یوهان ویتگنشتاین از زمرۀ فیلسوفان تحلیلی زبان به‌شمار می‌آید. او امور ماورای طبیعی از جمله اخلاق و دین را به فراسوی مرزهای زبان می‌فرستد و معتقد است که آنچه نمی‌توان دربارۀ آن سخن گفت، پس به‌ناچار باید سکوت کرد. سخنان وی در باب دین در دورۀ نخست فکری بسیار موجز، فشرده و گاه مبهم به‌نظر می‌آید و همین امر سبب شده است تا شارحان و مفسران ویتگنشتاین در باب جایگاه دین از منظر وی، دو موضع کا...

full text

فلسفه زبان ویتگنشتاین، متقدم و متأخر

معروف است که ویتگنشتاین در طول حیات خود طى دو دوره، دو فلسفه را به وجود آورد که هرکدام تازگى ها و نوآورى هاى خاص خود را دارد; وجه جامع آن دو این است که به مسأله زبان از دید فلسفى مى پردازد. آنچه در این نوشتار تقدیم مى گردد گزارشى نسبتاً جامع از این دو فلسفه است. نویسنده کوشیده است به توصیه خودِ ویتگنشتاین، خطوط اصلى فکر او و مسائل اساسى را که براى او مطرح بوده دنبال کند. در فلسفه متقدم مسأله اصلى...

full text

ویتگنشتاین متقدم: تقابل زبان و متافیزیک

ویتگنشتاین در رساله منطقی-فلسفی درصدد است تا با ایجاد خط تمایزی میان دو سطح از امور نگاهی منطقی و دقیق به جهان داشته باشد. نزد ویتگنشتاین، متافیزیک، اخلاق، دین، و هنر همه به قلمرو امر متعالی تعلق دارند که نمی­توان درباره آن چیزی گفت، بلکه تنها می­توان آن را نشان داد که البته او از اینها از این نظر که فرازبانی است به امور مهمل یاد می­کند. و جهان تجربی یا طبیعت که از آنجایی که تصویری از واقعیت اس...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023